"an independent online kurdish website

پێشمەرگه کان: ابراهیم قاسمی زاد نویسنده و فعال سیاسی ساکن کشور نروژ، شما ”راسان” (برخاستن) شرق کردستان با پیش گامی حزب دمکرات کردستان ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟به نظر شما این برخاستن چه اهدافی را تامین می کند؟logo_peshmergekan

بعنوان یک فعال سیاسی در شرق کردستان، تا چه حد به گسترش این حرکت در سطح حزب و سایر طیف های شرق کردستان خوش بین هستید؟ یا اینکه فکر می کنید پیش گام این حرکت (حدکا) لازم است این حرکت را گسترده تر و همگانی تر نماید؟

نظر شما در مورد نقاط ضعف و نقاط قوت این برخاستن چیست؟ همچنین به نظر شما چه اقداماتی می بایست صورت بگیرد قبل از آغاز این حرکت که صورت نگرفته است؟

آیا حزب دمکرات با این اقدام سازمانهای شرق کردستان را به تحرک در آورده است؟ گامهای این برخاستن تا کنون تا چه حدی تاثیر گذار بوده است؟

اگر نظری خارج از این پرسشها نسبت به این بر خاستن دارید، برای مخاطبان بیان کنید ممنون خواهیم شد.

……..

braym_q_gunbed

ابراهیم قاسمی زاد

در حالی این سطر ها را رقم می زنیم که کردستانیان خود را برای محکوم کردن فرمان جهاد، سرکوب و حمله اشغالگران ارتش به خاک کردستان و ملت کرد آماده می کنند!

برای درک بهتر مفهوم ”راسان” (برخاستن) بهتر است ما و مخاطبان گرامی شما این پرسش ها را از ذهن بگذرانیم! آیا پس از گذشت سی و هفت سال از فرمان جهاد خمینی علیه ملت کرد اشغالگری، سرکوب و اعدامهای دستجمعی جوانان ما که در دادگاههای چند دقیقه ای و بدون برخورداری از حضور وکیل اجرا می شوند، پایان یافته است؟ آیا پس از دو دهه فریز کردن جنگ مسلحانه از سوی احزاب کردی،کردستان روی آرامش به خود دیده است و مناطق جنگی، سوق الجیشی و امنیتی به مناطق آزاد، تجاری، گردشگری و صنعتی تبدیل شده اند، آیا بر تعداد پادگانهای نظامی کاسته شده است، آیا به خواسته های مردم مبنی بر حقوق فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و در مجموع حقوق انسانی آنها رسیدگی شده و اهمیت داده شده است؟ به وضوح دیده می شود که شرایط و اوضاع به سوی وخامت رفته و دشمنی با ملت کرد به بیرون از مرزهای ایران نیز سرایت و پیسرفت کرده است.

تحولات منطقه و جهان چنان سرعتی به خود گرفته اند که گاهی پیش بینی کردن مسائل تا حدی ناممکن و یا در صورت پیش بینی کردن ناقص از آب در می آیند. این تحولات در منطقه ناآرامی، ویرانی و جنگهای خانمانسوزی را به همراه آورده است که خارج شدن از این باتلاق نفرت و سر درگمی شاید ده ها سال به طول بیانجامد. قرار گرفتن کردستان در این بخش از جغرافیای بحرانی منطقه و هل دادن کردستان به داخل باتلاق ناآرامیها توسط کشورهای منطقه و استعمارگر کردستان، گذشته از تحمیل یک جنگ مذهبی ناخواسته به کردستان، موجب قیام همگانی ملت کرد جهت مبارزه و دفاع از سرزمینشان شد. چنانچه شاهد هستیم علاوه بر چهارکشور اشغالگر کردستان، ملت کرد امروز مورد هجوم وحشی ترین تروریست های تاریخ بشریت «داعش» قرار گرفته است.

شرایط امنیتی و جنگی منطقه، آینده تاریک و مبهم آن از یک سو،مطالبات مردم، سرکوب و خفقان موجود از سوی دیگر سبب شده است که احزاب شرق کردستان شیوه های نوینی از مبارزه علیه اشغالگران را آغاز کنند. ”راسان” (برخاستن) حزب دمکرات کردستان ایران که هدف آن پیوند دادن شاخ (کوهستان) و شار (شهر) می باشد نیز در چارچوب این سازماندهی و بسیج مردمی قرار می گیرد. ایجاد هماهنگی بین نیروهای پیشمرگ در داخل و خارج در شرایط بحرانی منطقه، بسیج و سازماندهی اعضای حزب و مردم عادی را می توان حق مشروع ملت و احزاب کرد بر شمرد. شایان ذكر است كه پیوند دادن و آکتیو کردن هر چه بیشتر رابطه كوهستان و پیشمرگه با اعضا و هوا داران حزب در خارج از کردستان و مخصوصا ساکنان کشورهای اروپایی نیز كه در همین چارچوب قرار می گیرد را نباید فراموش نمود.

رژیمی که بیش از همه در ایجاد ناآرامی و بحرانی کردن اوضاع منطقه سهیم می باشد و خود صادر کننده ترور و تندرویی در منطقه و جهان می باشد، نمی تواند ادعای داشتن کشوری به مثابه ”جزیره ای آرام” در تلاطم موجهای دریای خون و کشتار را بکند. هر چند پیشتر نیز ادعاهای رژیم مبنی بر آرام بودن مرزها و بی تاثیر شدن احزاب کرد در شرق کردستان، بی اساس بود، در ترس از مشارکت حزب دموکرات در جنگ علیه داعش در جنوب کردستان شاهد آن بودیم. و این بار خیزش دوباره حدکا (راسان) چنان رژیم را هراسان کرده است که این ترس را در پیامهای تهدید آمیز فرماندهان سپاه و ترافیک رفت و آمد مسئولان دولتی با اقلیم کردستان به وضوح می توان دید. ربط دادن پراکتیک پیشمرگان در عمق خاک شرق کردستان به عوامل داخلی و خارجی مخالف با رژیم از سوی حاکمان تهران نیز نمونه دیگری از دستاوردهای این خیزش دوباره می باشد. حرکت دوباره این لوکومتیو امیدی دیگر به دل تشنه گان آزادی انداخته و ترس در دل رژیم سرکوبگر و دشمن آزادی انداخته است.

حزبی بزرگ با پیشینه ای درخشان و کارنامه ای پر از فداکاری و از خود گذشتگی اعضا، هواداران و رهبران آن نمی تواند حساب های ناسنجیده و کوچکی داشته باشد، خیزش دوباره حزب مستلزم گسترش آن در سطح حزب و گسترش دادن آن به همه طیف های جامعه می باشد. باتوجه به اوضاع آشفته منطقه و خاورمیانه این پتانسیل وجود دارد که حزب بتواند سایر احزاب و سازمانها را در یک جبهه یا یک پلاتفرم مشترک سیاسی دور هم گرد آورد و آنها را در این حرکت جدید سهیم نماید. سرکوب های روزافزون رژیم علیه ملت کرد و مطالبات جامعه کردستان از احزاب کردی نیز به اهمیت برخاست (راسان) می افزاید. آغاز مبارزه نوین حدکا توانست احزاب و سازمانهای مخالف و موافق رژیم اعم از ایرانی و کردستانی را به خروش در آورد و پیامد آن نیز تشویق، انتقاد و مخالفت هایی را از سوی برخی از سازمانها با خود به همراه داشت. مخالفین و منتقدین بر این باور هستند که در این اوضاع بحرانی نباید کشور را به سوی یک جنگ داخلی سوق داد و باید از طریق روشهای مدرن و مدنی مبارزه، رژیم را به قطار دموکراسی وصل نمود. در پاسخ به این مخالفین باید گفت که نه تنها حزب دمکرات کردستان ایران بلکه همه احزاب کرد و ملت کرد همیشه خواهان حقوق ملی و انسانی خود از راههای مسالمت آموز بوده و هستند و در این راه ”حدکا” بزرگترین قربانی را به مبارزه اهدا نموده است. بنابر این نباید خوش بین بود که رژیم جمهوری اسلامی ایران بدون اهرم فشار و مبارزه همه جانبه آماده مذاکره با سایر باورهای جامعه شود، حقوق سایر ملیت ها و خلق های جامعه را به رسمیت بشمارد و در راه دمکراسی گام بردارد، بنابر این خوش بین به این خواهیم بود که مبارزه حدکا در شرق کردستان می تواند لوکومتیو قطار دموکراسی برای ایران و آزادی برای کردستان باشد که از بهار سال جاری دوباره به راه افتاده است.

امسال یک قرن، صد سال از تقسیم کردستان به دست قدرتهای جهانی می گذرد از آن تاریخ تا کنون مبارزات، قیام ها، فداکاریها و قهرمانی های بی سابقه ای برای رهایی کردستان از زیر سلطه استعمار گران و اشغالگران کردستان صورت گرفته است که همه آنها به خاطر نداشتن استراتژی مناسب، عدم همکاری احزاب و نداشتن وجاهت بین المللی همیشه سرکوب شده و از بین رفته اند. امروز با توجه به غیر دموکراتیک بودن قدرت های منطقه و مبارزه آزادیخواهانه ملت های منطقه علیه دیکتاتورها فرصتی دیگر پیش آمده که ملت کرد نیز مبارزه دمکراتیک و آزاده خواهانه خود را گسترش داده و مانند سایر ملت های جهان سرنوشت خود را به دست بگیرد، برای انجام این کار بایستی همه احزاب کردی همکاری و هماهنگی مناسب را داشته باشند و منافع ملی ملت کرد را در صدر خواسته های خود قرار دهند.

مبارزه آزادیخواهی مردم شرق کردستان که احزاب کرد پیشرو آن می باشند بیش از دو دهه است که از همه شیوه های مبارزه سود نجسته و این سبب بوجود آمدن نوعی خلائ و کندی در روند مبارزه شده است. این اوضاع علاوه بر حزب دمکرات کردستان ایران دامنگیر سایر احزاب شرق کردستان نیز شده است. اوضاع امروز اقتضا می کند که همه نیروها و احزاب سیاسی کردستان هماهنگ و در یک جبهه متحد علیه تجاوز، اشغالگری، سرکوب و خفقان قرار بگیرند و مبارزه را گسترده و سرتاسری نمایند،بی شک چنانچه خیزش دوباره با مشارکت سایر احزاب صورت می گرفت و یا اینکه احزاب اعلام آمادگی می کردند استارت قوی تر و مؤثر تری را در پی خواهد داشت. بعد از سالها خاموش بودن آتش جنگ، رژیم نه تنها راه حل عاقلانه و منطقی ای برای حل مسئله کرد نیاندیشیده است بلکه هر روز بر سرکوب، اعدام جوانان و اسیمیلاسیون ملت کرد افزوده و کردستان را به یک پادگان نظامی بزرگ تبدیل کرده است. همه احزاب کم و بیش بر اوضاع موجود و جو امنیتی کردستان واقف می باشند و چاره ای جز تشدید مبارزه خود ندارند، بنابراین خیزش دوباره حدکا نقطه عطفی است برای سایر احزاب که نیروهای خود را سازماندهی نمایند و همگی در یک پلاتفورم مشترک قرار گیرند تا مبارزه ازادیخواهانه ملت کرد را به سوی ساحل آزادی و رهایی برسانند.

 همه احزاب سیاسی و آزادیخواه در مراحلی از مبارزات خود با فراز و نشیبهایی روبرو می شوند و در مسیر حرکت آنها رویداد هایی رخ می دهد که سبب برجسته شدن نقش آنها و یا منزوی شدن آنها می شود. آنچه جایگاه یک حزب سیاسی را در معادلات سیاسی یک کشور یا منطقه ای معین می کند ایستار سیاسی و اخلاقی آن حزب می باشد. حزب دمکرات کردستان ایران یکی از احزاب سیاسی جامعه کردستان است که در هر شرایطی پایبند قیود اخلاقی و سیاسی شایسته به خود بوده است و همین رفتار سبب محبوبیت حزب در جامعه کردستان شده است. بدون شک خیزش دوباره حزب دمکرات کردستان ایران گامی موثر در مصمم نمودن همه طیف های مخالف رژیم و آزادیخواهان در داخل و خارج از این سرزمین برای ادامه مبارزه خواهد بود.

در پایان چیزی که شخصا می خواهم به آن اشاره کنم و خارج از موضوع مطرح شده نیز نمی باشد، معضلی است که نزدیک به یک دهه است گریبان گیر حزب دمکرات شده و می توان به جرات گفت که انرژی و پتانسیل زیادی را از حزب متبوع به هدر می دهد، ”شاخه جدا شده از حزب دمکرات می باشد”. در درگیری های اخیر حدکا با سپاه پاسداران رژیم جمهوری اسلامی در داخل خاک کردستان ایران با وجود اختلاف سلیقه مضاعف در شیوه مبارزه، شاهد همدلی و همدردی آنها و سایر احزاب شرق کردستان با حدکا بودیم. بسیاری بر این باور هستند که چنانچه حزب دمکرات کردستان ایران قبل از آغاز دور جدید مبارزه، اختلافات سلیقه ای با شاخه جدا شده از حزب را بطور کلی برطرف می نمود، علاوه بر انسجام صفوف خود، حزب دمکرات می توانست تاثیر سازنده ای بر سایر احزاب شرق کردستان که دچار متلاشی شدن و بی نظمی شده اند باشد. در نهایت یک جبهه متحد در شرق کردستان بهتر و باهزینه انسانی کمتر می تواند رژیم جمهوری اسلامی ایران را وادار به مذاکره برای حل مسئله کرد نماید، که تنها راه حل ممكن نیز مذاکره و صلح بر اساس توافق و رعایت منافع طرفین می باشد.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی