بهتر است اول چند سطر زیر را مطالعه نمایم:
{بهروز شادیمقدم
آنها که فقط به کوردی مینویسند،
ملتی را در قرنطینه نگه میدارند.
یکی از عوارض منفی مبارزات دوران بعد قیام در ایران بدلیل سرکوب های حاکمان و عدم رهبری سیاسی با اتوریته در هدایت فکری تودهها و وجود ناسیونالیسم و فعالیت هایش، گرایش و منش ناسیونالیسم کورد را در کوردستان ایران هم تقویت کرد. در این که حاکمیت ها در کنار ستم طبقاتی، ستم ملی هم اعمال کردهاند و هر ملتی در گزینش زبان و لباس خود مختار باید باشد، حرفی نیست. حرف این است که زبان وسیله ارتباط انسانهاست و زبان فارسی زبان مشترک مردم ایران است و این به خودی خود هیچ مزیتی برای این زبان نیست. بورژوازی و ادیان چون هدفشان حاکمیت بر انسانها و زندگی آنان است، از ناسیونالیه و دنیای محدود آن دورند. در عوض الیت روشنفکر کورد و بخشی از چپ آن و قشر تحصیل کردهء کوردستان با نوشتن به زبان کوردی در رسانه ها اسرار عجیبی در دورکردن و بی خبر نگه داشتن انقلابیون، دیگر مردم و متحدین واقعی در مورد مسائل دارند و با این کارشان حصاری بزرگ ایجاد کردهاند و راه تفاهم و عمل را بر دیگران میبندند و میخواهند ملتی را در قرنطینه نگه دارند. لابد دلشان هم خوش است که با این کارشان به ملت کورد خدمت میکنند و حامی و پاسدار قوم و ملتی هستند. ناسیونالیسم اگر ناآگاهانه و در پوشش حامی حقوق هم در آید و در هر لباس و قامتی که ظاهر شود، تفرقه انداز و برهم زننده اتحاد طبقات ستمدیده بر علیه دشمن خواهد بود.}.
**
مطلب فوق را از فیسبوک گرفته و بازنوسی نمودهام، امیدوارم اشتباهی نکرده باشم، در آن نوشته به مسائل زیر اشاره شده، بطور کوتاه به آنها میپرازم:
1 – (عدم رهبری سیاسی با اتوریته بعد از قیام).
2- فارسی زبان مشترک مردم ایران است.
3- مختار بودن هر ملتی برای استفاده کردن از زبان خویش.
4 – گرایش و منش ناسیونالیسم کورد.
**
(عدم رهبری سیاسی با اتوریته بعد از قیام)
منظور ایشان از (قیام) اعتراض و تظاهراتهای مردم ایران است که در سال (1357) بر ضد شاه شروع شد، این حرکت به سقوط سیستم پادشاهی انجامید. آیت الله خمینی بعنوان (رهبر انقلاب اسلامی مردم ایران) در اولین سخنرانی خود که در زمان نخستوزیری آقای شاپور بختیار بود گفتند: (من تو دهن این دولت میزنم، من به پشیبانی این مردم دولت تشکیل میدهم). درخت گفتههای ایشان در روز (12) فروردین سال (1358) به ثمر رسید و مردم ایران (دولت اسلامی) را انتخاب نمودند، این دولت به کمک مردم در مدت کمی به چنان قدرتی رسید که مخالفین خویش را از صحنه سیاسی حذف نمود، کلیه جریانهای سیاسی به کردستان پناه پردند، سپس دولت ایران صدها هزار نفر از افراد ارتش و سپاه و بسیج و… را روانه کردستان نمود و در هر شهر و روستا، در هر تپه و دره دهها پایگاه جدید برپا داشتند و زندگی را بر مردم کردستان سخت و سختر نمودند. با این وضعیت چگونه میشود از (عدم رهبری سیاسی با اتوریته بعد از قیام) حرف زد؟
***
فارسی زبان مشترک مردم ایران است
زبان مشترک مردم ایران زمانی انتخاب میشود که کلیه زبانهای موجود در ایران در حال برابر تدریس شوند، سپس برای رفع و رجوع کارها یک زبان انتخاب میشود. برای روشن نمودن این مسئله به نمونههای زیر بنگریم:
1 – امیرعباس هویدا نخستوزیر دوران محمدرضا پهلوی پادشاه ایران چنین میگوید:
بنظر من زبان فارسی از دو نقطه نظر برای ما ایرانیان ارزشی فوق اڵعاده دارد، یکی اینکه زبان مادری ماست و زبان مادری هر قومی خمیرمایهء بقای آن قوم و محور اصلی تحرکات هنری و زمینهء تلاشهای علمی و تحقیقی آن ملت است.
منبع: راهنمای کتاب- شمارهء (9 – 8) سال سیزدهم آبان – آذر 1349
**
2 – نامه سرگشاده جبهه ملی ایران – تهران (20 – بهمن 82)
جناب آقای مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش
رونوشت جناب آقای احمدپور نجاتی ریاست کمیسیون آموزش و پرورش مجلس شوره
رونوشت جناب آقای محمد خاتمی، رئیس جمهور
………………
دستور العمل اخیر وزارت آموزوپرورش به ادارات تابعه خود در استانها (روزنامه ایران مورخ (9/11/82) یکی از تحرکات پرسش برانگیز در درون حاکمیت بوده است. دستورالعمل نامبره به استانها اجازه داده است که، از این پس ، کتابهای درسی دبستانی و راهنمائی را خودشان طبق رسوم و شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی هر منطقه تدوین و چاپ کنند. این دستورالعمل، نه تنها نسل آینده کشور را با فرهنگی بومی گرا بجای فرهنگ ملی تربیت خواهد کرد، بلکه آنها را با فرهنگ ملی، زبان رسمی و خرده فرهنگهای کشور ایران بیگانه خواهد نمود. ……
نشریه جمهوری – شماره (4) سال دوم، می 2004
**
3 – (غلامعلی حداد عادل) از رهبران کنونی ایران که چنین نوشتهاند
ای زبان فارسی، ای در دریای دری
ای تو میراث نیکان، ای زبان مادری
در تو پیدا فر ما، فرهنگ ما، آیین ما
از تو برپا، رایت دانایی و دانشوری
کابل و تهران و تبریز و بخار و خجند
جمله، ملک توست تا بلخ و نشابور و هری
جاودان زی، ای زبان دانش و فرزانگی
تا به گیتی، نور بخشد آفتاب خاوری
فارسی را پاس می داریم، زیرا گفتهاند
قدر زر، زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری
**
احمد شاملو
دوستان بسيارى را ديدهام که ظاهراً محيط ايرانى دارند، البته به خيال خودشان. يعنى قرمهسبزى مىخورند، با دمبک رنگ روحوضى مىزنند، رقص باباکرم را به رقصهاى کابارهيى ترجيح مىدهند، يا اگر اعتقادات مذهبى دارند، نماز مىخوانند و روزه مىگيرند، نسبت به چگونگى ذبح گوشتى که مىخورند، حساسيت فراوان نشانمىدهند و پارهيى از آنها اصلا خوردن گوشت را کنار مىگذارند و اگر نشود چادر به سرکنند، با چارقد مىسازند. با مادرزن و برادرزن و خواهر زن و زن برادرشان زير يک سقف زندگى مىکنند و بر اين گمان باطلند که چون سفرهى غذا را روى زمين مىگسترند، فرهنگ ملىشان را حفظ کردهاند و ايرانى باقى ماندهاند. عادت را با فرهنگ اشتباه مىکنند و خود را فريب مىدهند، چون يادشان رفته است که آقازادهشان حتا زبان مادريش را بلد نيست و از فارسى احتمالا فقط کلمهء پدرسوخته را ياد گرفته؛ که معنيش را هم نمىداند و تازه با لهجهى آمريکايى هم چيز بسيار هشلهفى از آب درمىآيد!
**
نمونههای فوق فارسی را (زبان مادری و ملی مردم ایران) میدانند. اینست زبان مشترک؟!
**
مختار بودن هر ملتی برای استفاده کردن از زبان خویش
در اینجا باید سئوال کرد:
کدام زبان؟ زبان (دوران غارنشینی) یا زبان (امروز)؟
زبان دوران غارنشینی که به زبان امروز تغیر یافته بر اثر زبان نوشتاری است، در زبان نوشتاری قسمت ادبیات (شعر، داستان، رومان، نمایشنامه ….) وجود دارد. زبان نوشتاری در رشتههای علمی مانند: فیزیک، شیمی، ریاضی، زمینشناسی …. بکار میرود. زبانی نوشتاری زبان عادی را کامل میکند. معنی و مفهوم زبان، در زبان نوشتاری است نه اینکه فردی برود در یک قهوخانه به دوستانش چند جمله حرف بزند، این همان (زبان غارنشینی) میباشد.
**
گرایش و منش ناسیونالیسم کورد
اگر یک فرد کرد مطلبی را به زبان مادری خویش بنویسد ناسیونالیست و تفرقه انداز و برهم زننده اتحاد طبقات ستمدیده بر علیه دشمن خواهد بود.
نمیخواهم وقت گرانبهای شما را با گفتههای خودم هدر بدهم، آقای شادیمقدم در فیسبوک خویش مطلبی در رابطه با شانزدهمین سال درگذشت آقای (احمد شاملو) نوشتهاند که شروع آن چنین است:
(احمد شاملو، آن غول زیبا …
شاعری بر مرتفع ترین قلهء شعر فارسی …..)
**
از نظر آقای شادیمقدم یک فرد کرد با نوشتن مطلبی به زبانی کردی، (زبانی که بر اثر تدریس زبان فارسی از سوی سیستم فارسیزم دارد از بین میرود و با از بین رفتن هر زبان متکلمین آن زبان به صورت غیره مستقیم قتلعام گشتهاند) سنبول ناسیونالیستی و تفرقهاندازی طبقاتی است، اما آقای (احمد شاملو) با آن دقت و موشکافی نسبت به آیندهء زبان فارسی، زبانی که در اروپا و امریکا و ایران صدها کانال تلویزیونی و رادیویی، هزاران نشریه دارد و در ایران هم در دبستان، دبیرستان و دانشگاه به زبان فارسی فارسها را پرورده مینمایند، نه آنکه ناسیونالیست نیستند، بلکه یک (غول زیبای زبانی فارسی) میباشند. با چنین دیدگاه سیاسی که ایشان دارند باید نگران ملتهای ترک، ترکمهن، بلوچ و … بود که نباید یک جمله به زبان خویش بنویسند، چنانچه چنین کاری را انجام دهند به مانند کردها تفرقهانداز و برهم زنندهء اتحاد طبقات ستمدیده بر علیه دشمن خواهد بود !
این ایده زیر سئوال بردن زبان ملتهای غیره فارس سالها است وجود دارد، در اینجا فقط به یک نمونه اشاره مینمایم.
{(الان کمونیست کشانه، بنظر خودم میگفتم کمونیست کشانه. ناسیونالیسم رفته شهر را گرفته، پول دستشه، اسلحه دستشه، رادیو تلویزیون دستشه و به آدم میتونه بگه ماموستا.) (منصور حکمت) در انجمن مارکس}.
به دیدگاه و نظرات ایشان بنگرید و فکر کیند، ولی بیشتر روی این دیدگاه تحقیرآمیزانه ( به آدم میتونه بگه ماموستا). کلمه (ماموستا) یعنی (استاد).
**
جملات زیر بمناسبت (بۆ رۆژی دایک) راجع به ( زبان مادری) در کل و (زبان کردی) بطور اخص میباشد که در سال (1998) در {شماره (108) نشریه (بهربانگ) ارگان فیدراسیون کردها سوئد و چند سال بعد در شماره (9) نشریه (ئاسۆ رۆژههڵات) ارگان کۆمهڵه چاپ گشته است.
بۆ رۆژی دایك
دایه، ئهمرۆكه رۆژی تۆیه
دنیای من، ژینی تۆیه!
ژینی من و دنیای تۆ
تێكهڵن وهك تان و پۆ
دوێنێ بهیان چووم بۆ شار
گهڕام دووكان و بازاڕ
كه دیارییهكت بۆ بكڕم
خۆشهویستیم دهرببڕم
لهم شاره بهربڵاوه
لهم شاره جوان رازاوه
هیچم بۆ پهسهند نهبوو
گشتم بهلاوه كهم بوو
مات و مهلول گهرامهوه
بۆ قوتابخانه چوومهوه
هانام بۆ مامۆستام برد
گرێی دڵم كردهوه
مامۆستا وتی:
پێنووسهكهت ههڵگره
ههستی دڵت دهرببڕه
به زمانی خۆت بدوێ بۆی
كه گوڵ و گوڵاو- و شهكره
وتم: مامۆستا ئامان
ئامان، دهستم به دامان
من ناتوانم وا بكهم
ههستی دهروون بهیان كهم
ههستی دهروون به وهرگێڕان
گوڵێ دهسكرده له گوڵدانێ جوان
بێ بۆنه و بهرههم
چێژ نادات به ژیان!
مامۆستا وتی: بۆ ؟
وتم: من زمانی دایكیم نییه بۆ نووسین
وتی: تۆیش دایكت نییه بۆ رامۆسین!
نه نامه بنووسه و نه دیاریش بكڕه
گهردی مهلولی له سیمات بسره.
ئامان دایه گیان ئیتر وا مهكه
لهمه زیاتر تۆ ستهم مهكه!
با به زمانی دڵ من بۆت بنووسم
سهرتاپای باڵات بهدڵ رامۆسم
دایک:
رۆڵهی خۆشهویست ئارامی گیانم
بهرههمی رهنجی رۆژ و شهوانم
هێناوته پێشێ باسێکی گران
نووسینت ئهوێ به زمانی دووان؟
زمانی دایکت ئهوێ بۆ نووسین
تا بهیان بکهی خۆشهویستی ژین
بڵێی مرۆڤم منیش وهکو (تۆ)
خاوهنی ههستم، ههستێ سهربهخۆ؟
نا، نا، وا نییه!
له ناوی ئێمهی کورد ههستی وا نییه!
ئێمه گهلێکین بێگانه پهرهس
شهیدای کۆیلهیی و ژیانی ژێردهس.
مناڵ:
دایکی خۆشهویست ئاواتی ژیانم
ژیان بهو جۆره ئهمن ناتوانم
دهسکهوتی ژیان وا له نێو ژیان
ئهبێ تێکۆشین بگهین به کاروان!
**
این مطلب از طریق فیسبوک برای آقای شادیمقدم ارسال گشته است.
**
سهعی سهقزی.
5/10/2016
qayshi@yahoo.com