"an independent online kurdish website

در سایت {ایران تریبون (iran-tribune.com) نوشته‌ای تحت عنوان: یادداشتی بر کتاب “مبانی کمونیسم کارگری به‌ قلم آقای رحمان حسین زاده‌ را مطالعه‌ نمودم، نوشته‌ در رابطه‌ با کتابی است به‌ اسم {بنه‌ماکانی کۆمۆنیزمی کارگه‌ری- (مبانی کمونیسم کارگری)

 ترجمه‌ و به‌ قلم فردی به‌ اسم (حمه‌ غفور)}. به‌ قسمتی از نوشته‌ بنگریم که‌ چنین میباشد:

{رحمان حسین زاده: یادداشتی بر کتاب “مبانی کمونیسم کارگری

بسیار خرسندم که رفیق عزیزم “حمه غفور” این امکان را نصیبم کرده است، این یادداشت را برای کتاب بسیار با ارزش “مبانی کمونیسم کارگری” به زبان کردی بنویسم. این کتاب حاوی پنج اثر مهم مارکسیست بزرگ و رهبر جنبش کمونیسم کارگری منصور حکمت است. منصور حکمت این پنج اثر را به زبان فارسی نوشته و اکنون حمه غفور با زحمات بیدریغش آنها را در این کتاب شایسته برای کارگران، سوسیالیستها و آزادیخواهان و مبارزین راه رهایی قطعی از نظم استثمارگر سرمایه در جامعه کردستان قابل دسترس و مطالعه کرده است.اگر من هم در مقابل این انتخاب قرار بگیرم که از میان کوهی از مقالات و نوشته های تئوریک، نظری و برنامه ای و سیاسی، حاصل بیش از دو دهه فعالیت پرثمرفکری و سیاسی منصور حکمت پنج اثر را برای ترجمه و قابل دسترس کردن به زبانهای دیگری مثلا انگلیسی، اسپانیایی، عربی و… آماده کنم، همین پنج اثری که در این کتاب ترجمه و گرد آوری شده، انتخاب میکنم. این پنج اثر به نحو درخشانی تصویر همه جانبه ای از کمونیسم کارگری مورد نظرمنصور حکمت را به دست میدهند. برجسته ترین آثار حکمت برای ایجاد دگرگونی و برای سازماندهی انقلاب کارگری هستند. در این آثار حکمت به نحو شفافی تمایز کمونیسم کارگری را با کل کمونیسمهای خرده بورژوایی و بورژوایی دوران حیاتش و امروز را در جهان معاصر ترسیم کرده است. در عین حال این پنج اثر ماندگارند. به این دلیل چون تبلور تبیین مارکسیستی از جهان معاصر مقطع سرمایه گلوبال با عمده ترین پیچیدگیها و پیشرفتهای تکنولوژیک و انفورماتیک در دهه های پایانی قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم است. بنابراین میتوان گفت دامنه تاثیرگذاری این مباحث در نقد این نظام پیچیده و همه مصائب آن به دوره های خاصی محدود نمیشود. تا وارونگی این نظام استثمارگر با مختصات جدید دوران حاضر هست، ضرورت دست بردن به نقد و تغییر آن و لاجرم ضرورت این مباحث پایه ای کمونیسم کارگری به عنوان ابزار مهم سازماندهی تغییر و دگرگونی اساسی در دوره معاصر سرجای خودش هست. یک اصل بسیار مهم در تفکر و عمل کمونیستی منصور حکمت نقد است. نقدی برای شوریدن علیه نظم موجود، علیه نظم سراپا وارونه کاپیتالیستی و ساقط کردن آن و پی افکندن نظم سوسیالیستی. نقدی بر کاپیتالیسم گسترش یافته به دورافتاده ترین کوی و برزن دنیای حاضر با همه ابعاد فاجعه بار آن. دیدگاه کمونیسم کارگری و این پنج مبحث اسناد درخشان این نقد و برنامه عملی برای پایان دادن به این نظم جهنمی و اسارتبار در هر گوشه این دنیا است}.

**

حال در دو قسمت به‌ آن مینگریم

1 – بسیار خرسندم که رفیق عزیزم “حمه غفور” این امکان را نصیبم کرده است، این یادداشت را برای کتاب بسیار با ارزش “مبانی کمونیسم کارگری” به زبان کردی بنویسم. این کتاب حاوی پنج اثر مهم مارکسیست بزرگ و رهبر جنبش کمونیسم کارگری منصور حکمت است. منصور حکمت این پنج اثر را به زبان فارسی نوشته و اکنون حمه غفوربا زحمات بیدریغش آنها را در این کتاب شایسته برای کارگران، سوسیالیستها و آزادیخواهان و مبارزین راه رهایی قطعی از نظم استثمارگر سرمایه در جامعه کردستان قابل دسترس و مطالعه کرده است.

 

جهت اطلاع، مطالب مربوط به‌ بحث کمونیزم کارگریء مرحوم منصور حکمت، در همان دوران که‌ طرح گشت، توسط گروه‌ ترجمه‌ء {سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- (کومه‌له) به‌ کردی ترجمه‌‌ و در نشریه‌ (پێشڕو)‌} منتشر میگشت.

 

2 – یک اصل بسیار مهم در تفکر و عمل کمونیستی منصور حکمت نقد است. نقدی برای شوریدن علیه نظم موجود، علیه نظم سراپا وارونه کاپیتالیستی و ساقط کردن آن و پی افکندن نظم سوسیالیستی. نقدی بر کاپیتالیسم گسترش یافته به دورافتاده ترین کوی و برزن دنیای حاضر با همه ابعاد فاجعه بار آن. دیدگاه کمونیسم کارگری و این پنج مبحث اسناد درخشان این نقد و برنامه عملی برای پایان دادن به این نظم جهنمی و اسارتبار در هر گوشه این دنیا است}.

 

بدلیل اینکه‌ تا (اندازه‌ای) از بحث‌ (کمونیزم کارگری) اطلاع دارم، از میان مقالات و نوشته‌های آقای حکمت یا به‌ قول آقای حسین زاده (مارکسیست بزرگ و رهبر جنبش کمونیسم کارگری)‌ چند سطر زیر را انتخاب نموده‌ تا مبانی آن “کمونیسم کارگری” روشن گردد.

 

{(حزب کمونیست، کومه‌له‌ و کمونیست کارگری:

….. انقلاب 57 سوسیالیسم کارگری در ایران را فعال کرد، مارکسیسم فضا و فرجه‌ای برای رشد پیدا کرد. در بیرون  سازمانهای سیاسی چپ رادیکال جنبش کارگری با شوراها و مبارزه‌ برای کنترل کارگری، با جنبش بیکاران و با اعتراضات روزمره‌ برای کسترش اقتدار و حقوق کارگران وسیعا فعال شده‌ بود. در درون چپ رادیکال ایران انتقاد مارکسیستی به‌ بستر اصلی پوپولیستی  این چپ بالا گرفت. ….).

 

حقایقی در باره‌ کمونیسم در کردستان. کومه‌له‌ واقعا چیست

 

….. مساله‌ دیگر مساله‌ عضویت کارگران در حزب ماست. تا کی قرار است کومه‌له‌ سازمان فعالین نظامی و علنی اش باشد؟ آیا سه‌ سال متوالی سازماندهی با شکوه‌ اول ماه‌ مه‌ و مبارزات مداوم کارگری که‌ عموما” بطور غیر رسمی تحت نام کومه‌له‌ صورت میگیرد نباید بما ثابت کرده‌ باشد که‌ در آنسوی اردوگاها، آنجا  که‌ توده‌ عظیم کارگران در یک جامعه‌ واقعی کار و مبارزه‌ میکنند تعداد کثیری عضو داریم؟ آیا زمان آن نرسیده‌ که‌ این اعضای (منتظر سازماندهی)، کسانی که‌ مدتهاست دوره‌ (پیش عضویتشان) را با سربلندی در کارگاه‌ و کارخانه‌ و در صف اعتراض گذرانده‌اند در درون حزب ما جای بگیرند و در میان دهها نماینده‌ تشکیلات علنی در کنگره‌ دو تا نماینده‌ هم آنها بفرستند؟ آیا آنها که‌ هر اول ماه‌ مه‌ شهر سنندج را دست خالی بکنترل در میاورند و شعار (آزادی، برابری، حکومت کاری) میدهند، اعضاء طبیعی و صالح حزب نیستند؟

منصور حکمت: جزوه‌ (حزب کمونیست، کوموله‌ و کمونیسم کارگری}.

**

در آن نوشته‌ سه‌ مسئله‌ جای تفکر میباشد

1 – (انقلاب 57 سوسیالیسم کارگری در ایران را فعال کرد، مارکسیسم فضا و فرجه‌ای برای رشد پیدا کرد).

 

از زمان وقوع انقلاب مردم ایران در 1357 = 1978 تا امروز حد اکثر چهل سال میباشد. علاوه‌ براینکه‌ اسناد و مدارک زیادی در رسانه‌های انترنتی به‌ صورت کتبی، صوتی و فیلم در باره‌ء آن انقلاب وجود دارد، میتوانم بگویم افراد زیادی که‌ این چند سطر را مطالعه‌ مینمایند، بیاد دارند که‌ آن انقلاب بر ضد سیستم پادشاهی ایران پا گرفت و با شعارهای (آزادی زندانیان سیاسی) – (استقلال – آزادی- جمهوری اسلامی) – (الله‌ هو اکبر، خمینی رهبر) …} آغاز گردید و در همان سال 57 سیستم پادشاهی را به‌ زانو درآورد و روز 12 فروردین سال 1358 (جمهوری اسلامی ایران) توسط مردم انتخاب و جانشین سیستم پادشاهی گردید.

حال به‌ آن تحلیل آقای حکمت‌ باید فکر کرد، چگونه‌ در یک (انقلاب اسلامی) سوسیالیسم آنهم از نوع (کارگری)یش مبتواند فعال باشد، چکونه‌ (مارکسیسم) در شرایط و فضا دینی زیر ندای (الله‌ هو اکبر، خمینی رهبر) میتواند قد علم نموده‌ و مبارزه‌ کند؟!

اگر چنین شرایطی حاکم بود‌ چگونه‌ خود {آقای حکمت و (سازمان اتحاد مبارزان کمونیست)} که‌ خودش یکی از رهبران و تئوریسینه‌های آن بود به‌ کردستان، کردستانی که‌ از هرگونه‌ کارخانه‌ و مراکز تولیدی و کارگران صنعتی محرم بوده‌ و میباشد- میروند و در روستاهای نزدیک بوکان زیر سایه‌ (کومه‌له)‌ مسکن میگزیند و در سال 1983 = 1362 با کومه‌له‌ و … در یک روستای کوچک چند خانواری به‌ اسم (مێشکه‌په) (حزب کمونیست ایران) را تشکیل میدهند؟! آیا چنین ارزیابی جای تعجب و …. نیست؟!

 

2 – مسئله‌ عضویت کارگران، {آیا آنها که‌ هر اول ماه‌ مه‌ شهر سنندج را دست خالی بکنترل در میاورند و شعار (آزادی، برابری، حکومت کاری) میدهند، اعضاء طبیعی و صالح حزب نیستند؟}.

 

در آن پراگراف عملکرد (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه‌له‌) بررسی گشته‌ که‌ چرا نماینده‌ کارگران سنندج در کنگره‌های {(حزب کمونیست ایران) و (سازمان کردستان آن حزب) شرکت ندارند؟!

بررسی و نقد کار و عملکرد (کومه‌له) پیرامون مسئله‌ء عضویت کارگران سنندج با توجه‌ به‌ مسئلهء‌ (شدید امنیتی دولت ایران در کردستان) باز میشود گفت: ارزیابی و نقد درست و بجا میباشد!

اما برای مناطق دیگری چون:‌ تهران، اصفهان، مشهد، اهواز، تبریز، خرمشهر…. که‌ دارای هزاران کارخانه‌ و صدها هزار نفر کارگر فنی میباشند، آقای حکمت از خود و دیگر تئوریسنهای (حزب کمونیست ایران) که‌ مدعی رهبری کارگران ایران بوده‌اند، همان سئوال را مطرح کرده‌ است؟!

بجای بررسی کار و فعالیت (حزب کمونیست ایران) در رابطه‌ با نبودن نماینده‌ کارگران در کارخانه‌های (ایران ناسیونال تهران – ذوب آهن اصفهان – نورد اهواز- پتروشیمی بوشهر و …. شهرهای دیگر در کنگره‌های آن (حزب کمونیست ایران)، بحث پر طمطراق‌ (کمونیزم کارگری) و تشکیل (حزب کمونیست کارگری ایران) را مطرح مینمایند و با دیگر تئوریسنها حزب خود ساخته‌ را ترک مینمایند و در سال 1991 حزب کمونیست کارگری ایران را تشکیل میدهند تا کارگران ایران را رهبری نموده‌ و حکومت کارگری ایران را برقرار نمایند!

ولی بدلیل تئوریهای بیپایه‌ و بیمایه‌ (کمونیزم کارگری) در زمانی که‌ خود آقای حکمت نظار‌گر میباشند در مدت کوتاهی آن حزب به‌ بنبست میرسد و تشکیل دهنده‌گان و بنیانگزاران آن متفرق میشوند و حزب هم رشد معکوس طی مینماید و چند حزب زیر را برای (کارگران ایران) به‌ ارمغان میآورد:

1 – (حزب کمونیست کارگری)

2 – (حزب کمونیست کارگری حکمتیست)

3 – (حزب کمونیست کارگری حکمتیست – خط رسمی)

4 – اتحاد سوسیالیستی کارگاری ایران

5 – حزب سوسیالیست انقلابی ایران

 

جدا از احزاب فوق افراد دیگری هم که‌ از حزب کمونیست کارگری ایران جدا شده‌ و به‌ صورت فردی یا گروهی میخواهند “کارگران ایران را رهبری کنند” باید به‌ آن رشد معکوس اضافه‌ نمود.

 

جهت اطلاع، (کومه‌له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) به‌ شیوه‌های مختلف هر آنچه‌ در توان داشت، انجام داد و نشریات و … که‌ حاصل تئوریهای آقای حکمت و دیگرانی که‌ خود را رهبر مبارزات کارگران ایران میپنداشند به‌ شهرهای خارج از کردستان فرستاد، ولی با آن همه‌ تلاش که‌ بخاطر (مسائل امنیتی) درست نیست به‌ آنها اشاره‌ نمایم (حزب کمونیست ایران) نامی بیش نبود و یک قواره‌ کارتونی را نمایندگی میکرد و میکند.

   ‌ 

در اینجا لازم است به‌ این مسئله‌ اشاره‌ شود آقای حکمت و همراهانش که‌ بعنوان تئورسین و … در رسانه‌های حزبی خود را مطرح میکردند اگر در کردستان زیر چتر رهبران (کومه‌له)‌ قرار نمیگرفتند، میتوانستند در فضای سیاسی جایگاهی را کسب کنند و (حسین زاده‌ها) و (حمه‌ غفورها) هم با نام آنها آشنا شوند؟!

**

تصویر از فه‌یسبوو کاک (رضا کمانگر) میباشد.

 

سه‌عی سه‌قزی

26/6/2019

sai.saqzi@gmail.com

 

 

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی