"an independent online kurdish website

مطلبی که اینک در حال مطالعه ان هستید، مطالعه ای تحقیقی از نوع مقایسه ای و همراه با مثالهای مرتبط می باشد که بین دو زبان کوردی و فارسی انجام شده است.

این نوشتار تحقیقی دو هدف عمده را دنبال می کند، یک: رونمائی بیشتر از غنای زبان کوردی و ضعف زبان فارسی دو: پاسخگوئی به اظهارات بی اساسی که زبان کوردی را گویشی از زبان فارسی قلمداد می کنند و بر طبق اذعانهای بی اساس آنها، زبان کوردی توانائی و پتانسیل لازم جهت مسائل و مباحث علمی را ندارد.

در چهار بخش به این موضوع خواهم پرداخت:

اعراب ادعای این را دارند که فارسی لهجه سی و سوم زبان عربی است که البته این ادعا چندان بی پایه و اساس هم نیست.

از ۳۲ حرف الفبای فارسی ۹ حرف آن کاملا ویژه کلمات عربی است:

حرف (ث): هر واژه‌ای که دارای ث است بی گمان عربی است و ریشه فارسی ندارد.

حرف (ح): هر واژه‌ای که دارای حرف ح است بی گمان عربی است و ریشه فارسی ندارد.

حرف (ذ): هیچ فارس زبانی(لهجه ای) ذال را ذال تلفظ نمی‌کند بلکه زاء تلفظ می‌نماید. بیش از ۹۵٪ واژه‌های دارای ذال ریشه عربی دارند مگر واژه‌هایی مانند گذر، گذراندن، گذشتن، پذیرش، پذیرفتن، آذین،

حرف (ص): هر کلمه‌ای که صاد دارد بی شک عربی است مگر عدد شصت و عدد صد که عمداً غلط نوشته شده‌اند تا با انگشت شست و سد روی رودخانه اشتباه نشوند.

حروف (ض/ظ /ع): بدون استثنا تنها ویژه واژه‌های دارای ریشه عربی است و در فارسی چنین مخارجی از حروف وجود ندارد. به ویژه ضاد تا جایی که عرب‌ها به الناطقین بالضاد معروفند زیرا این مخرج ویژه عرب است نه دیگر مردمان نژاد سامی.

حرف (ط): جنجالی‌ترین حرف در املای کلمات است. مخرج طاء تنها ویژه واژه‌های عربی است و در فارسی ط نداریم و واژه‌هایی که با ط نوشته می‌شوند یا عربی اند یا اگر عربی نیستند غلط املایی هستند.

حرف (ق): نیز در مرتبه دوم حروف جنجالی است. در فارسی قاف نداریم غ داریم. قاف ویژه واژه‌های عربی در ۹۰ درصد موارد است واژه‌های عربی دارای ریشهٔ اغلب سه حرفی و دارای وزن و هم خانواده‌اند مانند: قاسم، تقسیم، مقسِّم، انقسام، قَسَم، قسمت، اقسام، مقسوم، قسّام، منقسم و تشخیص واژهٔ عربی الاصل دارای قاف کار ساده‌ای است. اما دیگر کلمات قاف دار یا ترکی اند یا مغولی یا کوردی.

اما مسئله به اینجا ختم نمیشود

همزه (أ- ؤ- ئ‍ – ء) از حروف زبان عربی است و معمولاً در کلمات فارسی از این حروف استفاده نمی‌شود.

مثال: مؤمن، مسئول، قرآن، تأکید

در پایان بعضی از کلمات عربی نیز تنوین «اً» به کار می‌رود که به صورت «ن» تلفّظ می‌شود.

مثال: مثلاً (مثلن)- لطفاً (لطفن)

بعضی از کلمات عربی که وارد زبان فارسی شده‌اند در پایان خود «یٰ» دارند که به صورت «ا» تلفّظ می‌شود.

مثال: عیسی (عیسی)- کبری (کبرا)- عظمی (عظمی)- هوی (هوا)

تشدید «ّ» از ویژگی‌های زبان عربی است و معمولاً در کلمات عربی استفاده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های کلمات عربی وجود کلمات هم خانوادهٔ واژگان براساس سه حرف اصلی است که در فارسی این قاعده کاربرد ندارد.

مثال: رحیم، مرحوم، رحمت، مراحم، (ر ح م)

شرکت، مشترک، شریک، اشتراک، (ش ر ک)

کلماتی که نشانهای از مواردی که در بالا به آنها اشاره شد را دارا هستند نیز عربی هستند.

با چند مثال موضوع روشن تر خواهد شد

تنظیم تظاهرات به منافع ملت است.

در جمله بالا کلمات تنظیم، تظاهرات، منافع و ملت عربی هستند.

مشاهده میکنید که کلمه ی ملت دارای هیچ از ۹ حرفی که به آن اشاره شد، نیست اما بازهم کلمه عربی است البته مثالهای زیادی وجود دارد، مانند: موسوم، فکر، شمال، جنوب، اخبار، ، اختلاف و…

اگر حروف و کلمات زبان عربی از فارسی گرفته شود دیگر قادر به سخن گفتن نخواهند بود.

با مثالی از خاطرات رضا پهلوی این بخش را به پایان میرسانم

روزی رضاه پهلوی برای افتتاح ایستگاه راه آهن تهران رفت.تابلویی با متنی عجیب بر سر درب اتاقی آویزان بود بارها و بارها آن راخواند ولی چیزی نفهمید(سرنشین گردکی، آورد و برد سیخکی)، مسئول مربوطه را احضار کرد با تندیی گفت: مرتیکه این دیگر چیست؟مسئول با دست پاچگی و لکنت زبان در حالیکه از ترس مثل بید می لرزید پاسخ داد: قربان شخصا بخشنامه فرموده بودید که استفاده از واژه های بیگانه وعلی الخصوص عربی در ادارات کلا ممنوع است. این تابلو قبلا متنش این بود: (رئیس دایره ی حمل و نقل مستقیم).هرچه فکر کردیم برای رئیس که واژەای- عربی است مترادف فارسی بیاییم، نشد.

ابتدا صدر نشین را برگزیدیم اما صدر هم عربی بود ناچار آن کلمه رئیس را به (سرنشین)تغییر دادیم.

نوبت کلمه ی دایره عربی رسید کە معادل نداشت، گردکی را برگزیدیم.پس از آن واژە عربی حمل و نقل، معادلی که برای آن ها یافتیم آوردند و بردن پس همان آورد و برد می باشد.از بخت بد کلمه ی مستقیم هم عربی بود آن هم معادل نداشت(سیخکی )را به جای آن گذاشتیم و نتیجه این شد: (سرنشین گردکی آورده و برد سیخکی).

بخش دوم: زبان کوردی و دانسته هائی در این رابطه جهت مقایسه با زبان فارسی:

الفبای زبان کوردی دارای ۳۹ حرف است که تنها دو حرف ع و ح از عربی وارد آن شده که این دو حرف هم تنها برای خواندن اسم های چون احمد، محمد، علی، عمر و…بکار میرود و کلمات عربی با این دو حرف وارد زبان کوردی نشده است.

الفبای زبان کوردی:

ئ ا ب پ ت ج چ ح خ د ر ڕ ز ژ س ش ع غ ف ﭪ ق ک گ ل ڵ م ن و وو ۆ

همچنان که مشاهده میکنید ده حرف(ڕ ڵ ۆ ێ ڤ وو)مختص زبان کوردی است و در الفبای مشخصا زبان عربی و لهجه فارسی یافت نمیشود.

در زبان کوردی ما یک حرف را تلفظ میکنیم که نوشتاری آن را نداریم اگر به زبان کوردی مانگا و مانگ را تلفظ کنید متوجه صدای بین (ا) و (ن)خواهید شد.

از آنجائیکه هدف از این نوشتار تدریس زبان کوردی نیست پس تنها به چند مثال بسنده میکنم.

جمله ی تنظیم تظاهرات به منافع ملت است معادل کوردی اش میشود: ڕیکخستنی خۆپشاندان لە بەرژەوەندی نەتەوەیە.

موسوم: ناڤدێر

فکر: خه‌یاڵ، ڕا، ڕه‌ت، زه‌ین، هزر، هژر، هه‌سه‌ر، هه‌ڵوێس، هه‌ڵوێست، هیزر، ویر، بیر

شمال: باکوور

جنوب: باشوور، ڕاژێر، ژێرو، نشیڤ

اخبار: باس و خواس، ده‌نگوباس، قسه‌وباس

اختلاف: ناکۆک، کێشه‌کێش

رئیس: سه‌رده‌سته‌، سه‌رگه‌وره‌، سه‌رگه‌ڤار، سه‌رگه‌ڤاز، سه‌ره‌ک، سه‌رۆک، مه‌زن، مه‌زند، یه‌کمان

دایرە: بز، خاز، خیزک، شووز، گۆڤه‌نده‌ک، هێل، کۆز، چووز

حمل و نقل: گواستنەوە، ئازووگوێز

مستقیم: ڕاس، ڕاسا، ڕاست، ڕاسته‌وخۆ، ڕاسته‌وڕاست، ڕاسته‌وڕێ، سه‌رڕاست، مه‌رته‌با

مشاهده میکنید درجای که لهجه فارسی ناتوان از پیدا کردن یک کلمه جایگزین است زبان کوردی چندین کلمه معادل را دارا است.

این بخش را با جمله ای از خانم نیکیتا هایدن زبان شناس آلمانی به پایان میرسانم:

آنـقـدر در زبان کوردی پــیــچــیدگی و ظـــرافــت فــنی و دقـــیـق وجـود دارد کــه بــعـید اسـت سـاخـتــه دســـت بـــشر باشــد ، گــویـــی خــداونـــد ایــن زبــان را آفــریــده اســت. . “

در بخش سوم به تاریخ خواهیم پرداخت و اینکه زبان فارسی میانه ای وجود ندارد تا زبان فارسی امروزی وجود داشته باشد.

توجه داشته باشید طبق کتاب استاد سوران حمه رش ریشه زبان کوردی بازمیگردد به زبان سومریان که در این مقاله مجال پرداختن کامل به آن نیست اما با ذکر چند مثال متوجه قرابت زبان کوردی امروزی با سومری خواهید شد .

سومری: ئامە مو زی مو

کوردی: ئامەم ژی/ژینمە

فارسی: مادرم زندگی من است

سومری: ئامە مو شە ئاڕێ

کوردی: ئامەم جو ئەهاڕێ

فارسی: مادرم جو آسیاب میکند

سومری: ئامە مو ئیش گار نوە

کوردی: ئامەم ئیشکەر نیە

فارسی: مادرم کار کن نیست

سومری: مێلی مو گورە

کوردی: ملم گەورەیە

فارسی: گردنم بزرگ است

سومری: یمالمو دار نوە

کوردی: ماڵم تار نیە

فارسی: خانە ام تاریک نیست

سومری: ئامە مو نو مێە

کوردی: ئامەم نەماوە

فارسی: مادرم نماندە است(بە معنای از دست دادن)

سومری: پاپ مو نو نوە

کوردی: بابم نا نوێ

فارسی: پدرم نمیخوابد

سومری: پاپ مو وشو دینار لایە

کوردی: بابم سی دیناری لایە

فارسی: پدرم سی دینار مقروض است

سومری: پاپمو گو زوبی نیندە گوە

کوردی: بابم گوێ زێ نان ئەخوا

فارسی: پدرم غذایش را در کنار رودخانه میخورد

توجه داشته باشید زبان سومری به هفت هزار سال پیش بازمیگردد و با کوردی امروزی تنها تفاوت اندکی دارد با مراجعه به کتاب (کورد کییه؟)از استاد (سوران حمه رش)میتوانید صدها کلمه مشابه بین کوردی و سومری را مشاهده کنید.

همچنان که میدانیم کوردها از نسل مادها که به همان سومریان بازمیگردد، هستند، در همین راستا Diakonoff و Gershevitch دو محقق بزرگ و آگاه فارسی کهن و ایلامی معتقدند الفبای که فارسی کهن با آن نوشته شده در اصل الفبای مادها بوده که فارسها آن را تغییر داده و زبان خود را با آن نوشته اند(Panaino &Circassia p.79,80 2006)که این نظریه کاملا درست است زیرا فارسها اکثر رفتار، لباس و…را از مادها(کوردها)گرفته بودند(ما تمدن را به آنها یاد دادیم)و از آنجایی که فارسها ملت تازه ای بودند بعید بود که الفبای خود را داشته باشند.

برای اثبات این گفته میتوان به کتاب ابن الوحشیه به نام شوق المستهام فی معرفه رموز الاقلام مراجعه کرد. ابن وحشیه در سال ۸۵۶ میلادی در کتابی الفبای کهن تمام زبانها را جمع میکند که طبق گفته خودش جلوی نابودی آنها را بگیرد.

آنچه ابن وحشیه به نام الفبای کوردی معرفی مکرده است، داری ۳۷ حرف است که برابر ۳۰ حرف از آنها حرف عربی قرار داده و معتقد بوده: زبان کوردی تعدادی حروف بیشتر از استانداردها را دارا است.

ابن وحشیه در سال ۸۵۶ میلادی گفته: الفبای کوردی جز الفباهای عجیب است زیرا دارای تعدادی حرف را دارا است که در زبانهای دیگر یافت نمیشود، حال اگر دقت کنیم تعداد حروف زبان کوردی ۳۷ و تعداد الفبای زبان مادها ۳۶ است(به تصاویر نگاه کنید)و این اثبات میکند که زبان کوردی همان زبان مادی است، درحالی که در همان کتاب گونه ای از الفبای فارسی وجود دارد که داری تنها ۲۸ حرف است همچنین کوردها درآن زمان خود نیز به این موضوع واقف بودند و بیان کردند: زبان آنها همان زبان مادها و در نهایت سومریان است.

همچنین الفبای دیگر کوردی نیز وجود دارد که تکستهای ایزدی با آن نوشته شده اگرچه این الفبا سادتر است و گمان میرود از الفبای که ابن وحشیه به آن اشاره کرده تازه تر باشد و به گونه ای مرحله ای جدید از الفبای زبان کوردی اما این الفبا نیز دارای ۳۴ حرف است که بازهم تنها ۲ حرف از الفبای مادها کمتر است و این درحالیست که برای مثال الفبای آرامی ها در آن زمان تنها ۲۴ حرف بوده است.

هر دو کتاب مقدس(جیلوه) و (مسحفا رش)با این الفبا نوشته شده اند.

این الفبای تازه تعداد زیادی تکست از آن بجای مانده که خوشبختانه توسط آیین یارستان نگه داری شده که میتوان به بالولی ماهی در قرن هشتم و نهم میلادی اشاره کرد که تعداد شعر از ایشان بجا مانده که بیشترشان آیینی و مربوط به دین یارستان میشوند یا باباطاهر همدانی که ایشان هم شخصیت بزرگی در یارستان هستند تعداد زیادی شعر نایاب از خود به جا گذاشته اند.

جالب اینجاست که عده ای هنوز فکر میکنند قدمت زبان کوردی به دویست، سیصد سال قبل برمیگردد!!!درحالی که هزاران شعر به لهجه سورانی و گورانی از قرن هشتم و نهم میلادی بجا مانده اند!!!

پس توضیحات مختصر درمورد تاریخ زبان کوردی حال نوبت بخش چهارم و ارتباط زبان کوردی با لهجه فارسی است

محققان زبان فارسی را به سه بخش تقسیم کرده اند

۱- فارسی کهن(فارسی که روی سنگها نوشته شده)

۲- ‌فارسی میانه(اسم دیگر برای زبان پهلوی)

۳- فارسی جدید(فارسی که امروز با آن صحبت میکنند)

اگرچه منابع فارسی کهن آشکار و دقیق هستند اما فارسی میانه یا زبان پهلوی، زبان ملت فارس نبوده.

اکثر تاریخ نویسان دراین باره هم نظرند که پهلوی زبان اشکانیان بوده است(پارتها)که آنها هم ملتی جدا بوده اند.

مرکز منطقه زندگی اشکانیان شمال شرق ایران(جعلی)کنونی بوده که منطقه کاملا جدا از منطقه فارس که کناره خلیج بوده، بوده است.

زبان پهلوی مرتبط به زبان کوردی، بلوچی، افغانی، فارسی و…هست اما هیچ یک از این زبانها نیست.

ابن الندیم که در قرن دهم میلادی می زیسته است در کتاب(الفهرست)دو زبان پهله ای و فارسی را کاملا از هم جدا کرده است(ابن الندیم ۲۰۱۰ پ.۱۵)همینطور استخری که در قرن دهم میلادی می زیسته، گفته است همه مردم منطقه فارس به یک زبان صحبت میکنند و زبان همدیگر را می فهمند.مجوس ها از زبان عجم برای نامه نوشتن استفاده میکردند آن زبان، زبان پهلوی است که فارسها برای فهمیدن آن نیاز به توضیح دارند و زبان عربی زبان نوشتن نامه سلطانها، امیرها و همه مردمشان است(الصطخری ۲۰۱۰ پ۱۵)و در نهایت ابن اسیر تیر خلاص را زده او در کتاب خود گفته است: مردمی که از وضعیت فارسها باخبرند، میگویند: بعد از اسکندر شخصی بیگانه حاکم کشور(سرزمین که همان کنار خلیج میشود) فارسها شده است که پادشاه کشور(سرزمین)کوه بوده اند و آنها اشکانیان بودند که بر ملتها حکم می راندند‌(ابن الاثیر ۲۰۱۰ پ.۹۸).

آنچه طبق منابع پیداست پهلوی مثل عربی زبان ملت دیگری بوده است که فارسها خود نیز آن را نمی فهمیدند.

در منابع قدیمی مسیحیان نیز بارها اشاره به جنگ بین اشکانیان و فارسها شده که آنها را دو ملت جدا از هم دانسته اند(Karwerau and Kroll,1985,p16and17).

در اینجا متوجه میشویم پهلوی زبان ملت فارس نبوده بلکه زبان اشکانیان بوده اما در آن زمان زبان فارسی برای نوشتن استفاده نشده پس فارسها به دو زبان پهلوی و عربی نامه نوشته اند.

لهجه فارسی امروزی جدا از عربی بسیاری از کلمات را نیز از کوردی گرفته است

مثال:

فارسی کهن: aivam

فارسی جدید: یک

کوردی جدید: ek,yak، یەک

کوردی قدیم: میتانی(aika)سومری(iku)

نزدیک به سه هزار و پانصد سال پیش میتانی ها در کوردستان به این عدد میگفتند aika و سومریان هفت هزار سال پیش به(یەکە)میگفتند iku

فارس دو هزار و پانصد سال پیش میگفت aivam

نکته: تلفظ کلمه کوردی قدیم با جدید به فاصله هفت هزار سال فرق چندانی نکرده است

نکته ۲: فارسی کلمه را از کوردی گرفته است.

تمام این منابع نشان میدهند که زبان فارسی ابتدا تا قرن سوم پیش از میلاد تحت تاثیر زبان مادی/کوردی بوده است هزاران کلمه از کوردی گرفته است و دستور زبانش را نیز به سمت کوردی تغییر داده است مانند نشان جمع(ان) که در اصل کوردی است و ریشه سومری دارد(ene) درحالی که در فارسی کهن به هندی نزدیک بوده و(تک، جفت‌، جمع)وجود داشته.

پس از آن نیز در زمان حکومت اشکانی تحت تاثیر زبان پهلوی قرار گرفته و پس از آن نیز تحت تاثیر زبان عربی که بیش از نیمی از کلمات فارسی جدید، عربی است.(به مثالهای بخش اول توجه کنید).

در پایان این مقاله لازم است نکته بسیار مهم را به گویشوران کوردی جنوبی متذکر شوم.

دهه ی ٦۰

ناوی/نامێ شەونم بی، دەنگی خوەش بی، باڵای فره بەرز بی!

دهه ی ۷۰

اسمی شەونم بی، دەنگی خوەش بی، باڵای فره بەرز بی!

دهه ی ۸۰

اسمی شەونم بی، صدای خوەش بی، خیلی باڵای بەرز بی!

دهه ی ۹۰

اسمی شبنم بی، صدای عالی بی، خیلی قد بلند بی!

همین جمله به گویش میانه(سورانی) کوردی(گویش میانه کوردی دارای نه لهجه از جمله موکری، اردلانی، سلیمانی و…است) میشود: ناوی شەبنەم بوو، دەنگی خۆش بوو، باڵای فرە/زۆر بەرز بوو

همانگونه که مشاهده میکنید اگر گویش جنوبی به شکل دهه پنجاه هم بیان شود تفاوت چندانی با کوردی میانه ندارد.

گویشوران کوردی جنوبی اگر به همین شیوه ادامه بدهند تا چند دهه دیگر اثری از زبان کوردی در بین آنها باقی نخواهد ماند، در جمله بالا اسم، صدا، عالی وقد ریشه عربی دارند که ابتدا وارد فارسی شده اند و سپس گویشوران کوردی جنوبی آن را در زبان محاوره مورد استفاده قرار داده اند.

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی