"an independent online kurdish website

تقریبا نزدیک به صد سال است که مرکزگرایان و احزاب مرکزگرا برای توجیه اقدامات غیر انسانی خویش و دو رژیم پهلوی و  جمهوری اسلامی در قبال ملیتهای غیرفارس در ایران

 از این اصطلاح استفاده میکنند و از این طریق به سرکوب فعالین مدنی، کشتار، کوچاندن اجباری، طرد، حذف و انکار ملیتهای غیرفارس ایران دست میزنند که سابقه‌ی تقریبا صد ساله دارد.

این مرکزگرایان که در تمام احزاب مرکزگرا از راست تا چپ حضور دارند، در یک نقطه‌ اشتراک دارند و آن هم سیاست تک ملیتی‌کردن ایران است. از زمان مشروطه به بعد، از طرفداران جمهوری خواە تا طرفداران سلطنت در تلاش به دنبال از بین بردن زبان، فرهنگ، هویت، تاریخ، جغرافیا و سایر خصوصیات ملیتهای دیگر در ایران هستند که همیشه برای سرپوش گذاشتن بر اقدامات غیرانسانی خویش از اصطلاح تجزیه‌طلب استفاده میکنند و تمامی حقوق ملیتهای دیگر در ایران را خطری برای تمامیت ارضی کشور ایران میپندارند و از این طریق، آن ملیتها را از تمامی حقوقشان محروم کرده‌اند.

از بنیان گذاران هویت ایرانی از بهار،کسروی ، محمد علی فروغی و افرادی دیگر گرفته تا خامنه‌ای و روحانی همیشه سخن از یک ملت، یک زبان و  یک پرچم به میان آورده‌اند که در اصل همان زبان فارسی، هویت فارسی و پرچم اتنیک فارس (در دوره‌های مختلف زمانی به اشکال مختلف) است و در قالب هویت ایرانی بازتولید شده است.

اما طرح چند پرسش برای درک واقعی از تجزیه‌طلبی؛

‌آیا همه‌ی شهروندان در ایران باهم برابرند؟

بگذارید در پاسخ به این سوال، یک مثال برایتان بیاورم؛ کشور بلژیک را در نظر بگیرید که چندملیتی و فدرال است و همه‌ی شهروندان آن از فرانسوی تا هلندی و آلمانی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در یک سطح قرار دارند و هیچ یک از ملیتها از نظر زبانی، تاریخی، هویتی، و مواردی از این دست، بر دیگر ملیتها برتری ندارد. در چنین کشورهایی، همه‌ی ملیتها در تمامی زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در یک سطح از اجتماع هستند. اما متاسفانه در ایران مابین ملیتها در بسیاری از زمینه‌ها در اجتماع تبعیض قابل روئیت است. برای مثال آموزش به زبان مادری.

آیا میان شهروندان فارس و شهروندان غیرفارس در ایران تفاوتی وجود ندارد؟

شهروندان فارس که عمدتا در مرکز ایران قرار دارند، در مقایسه با دیگر ملیتهای ایران در بسیاری از زمینه‌ها در سطح بالاتری از رفاه اجتماعی قرار دارند؛ برای مثال در مواردی مانند آموزش و پرورش، دانشگاها، بهداشت و درمان، وضعیت اشتغال و گزینه‌هایی از این دست. این مهم، خود نشانگر تبعیض ملیتی در میان ملل ایران است. در واقع میتوان گفت سرچشمه‌ی این مشکلات به مرکزگرایی برمی‌گردد. اما راە حل چیست؟ راە حل، در تقسیم قدرت سیاسی در کشور است. یکی از راە حلهایی که در بسیاری از کشورهای مترقی به کار گرفته شدە است، فدرالیزم است. از این طریق میتوان سطح رفاە را در جامعه به طور یکسان توزیع نمود.

زبان رسمی کشور چیست و چرا زبان تقریبا 35 % جامعه‌ی ایران ملیست ولی زبان ملیتهای دیگر ایران محلیست؟

متاسفانه در یک طرح استقاله از سال 1935 به بعد سیاست طرد، حذف و انکار زبان‌های دیگر ملل ایران به اجرا گذاشته شد و از آن زمان به بعد، تنها زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران تعریف شد. تا قبل از دوره‌ی پهلوی، تقریبا نزدیک به یک درصد از کتب علمی ایران به زبان فارسی بوده است ولی از این دوره به بعد، تمامی زبان‌های دیگر به حاشیه راندە شدە و سیاست یک دست‌کردن زبانی به اجرا گذاشته شد. در جریان آن، از تمامی زبانهای دیگر مانند عربی، کوردی، آذری، بلوچی و سایر زبانها به

 عنوان گویش یا زبان محلی نام برده شد.

آیا زبان فارسی از زبانهای ملیتهای دیگر قوی‌تر است؟

براساس رنگیگ برتری زبانی، زبان فارسی از کوردی، تورکی آذری و عربی، ضعیف‌تر است اما در زمان انتقال قدرت از خاندان قاجار به پهلوی و تشکیل دولت ملت ایرانی، این زبان به عنوان زبان ملی بکار گرفته شد. با این حال از نظر استانداردهای زبانی، یک زبان مستقل نیست.

انکار هویتی ملتهای ایران از طرف مرکزگرایان؟

در چند روز گذشته، مائیک پمپئو وزیر خارجه‌ی ایالات متحدە‌ی آمریکا از واژە‌ی خلیج عربی به جای خلیج فارس اسم بردە و در پی آن شاهد موجی از اعتراضات پان ایرانیست‌ها و مرکزگرایان بودیم که سخنان وی را نشانه‌ی انکار هویت خویش میپنداشتند اما اگر این اقدام وزیر امور خارجه‌ی امریکا را انکار هویت بدانیم، بی شک تغییر نام شهرهای کوردستان، آذربایجان، عربستان، بلوچستان و دیگر ملیتهای ایران، اقدامی در جهت از بین بردن جغرافیای آن ملیتها و انکار هویت آنها است.

کە از زمان دولت رضا شاهی یا الان شاهد ان در ایران هستیم

آیا با مرجع قراردادن تاریخ هخامنشی (تاریخ اتنیک فارس) و تحریف و جعل تاریخ ملتهای دیگر ایران، جعل هویت تاریخی آن ملیتها نیست؟

همیشه مرکزگرایان از تاریخ ملل دیگر در هراسند و تاریخ ملل دیگر در ایران را خطری برای تجزیه‌ی ایران میدانند و همیشه سیاست آغاز تاریخ ایران را بر پایه‌ی هخامنشیان در پیش میگیرند و تاریخ ماقبل هخامنشیان را به اشکال مختلف حذف میکنند و تاریخ هخامنشیان را فاقد هیچگونه نقصی معرفی کردە و این دورە‌ی تاریخی را بی نقص‌ترین دورە‌ی تاریخ این جغرافیای سیاسی معرفی میکنند. آنها می‌گویند باید تاریخ مذکور، مرجع تاریخ ملی کشور ایران قرار گیرد اما در واقع تاریخ سلسله‌هایی مانند ماد، ایلام، سومر، اکدها، اوراتور و سایر ملل قدیمتر از تاریخ  هخامنشیان است

آیا در گرفتن مالیات، تفاوتی میان شهروندان فارس با شهروندان غیرفارس وجود دارد؟

سیستم مالیات گیری ایران یک سیستم فاسد و غیرشفاف است که فاقد هر گونه استاندارد جهانی بوده و نمیتوان در نحوە‌ی مالیات گیری، شفافیت سیستم را تحلیل و نقد کرد. چراکه نظام حاکم بر ایران، یک نظام توتالیتر است که فساد در تار و پود آن قابل روئیت است. اما باز هم در این سیستم فاسد، بطور یکسان از همه شهروندان ایران مالیات گرفته خواهد شد برای مثال یک معلم در شیراز و یک معلم در بلوچستان بطور مساوی مالیات پرداخت میکنند و تفاوتی مابین ملیتها قرار دادە نشدە است.

آیا در سربازگیری تفاوتی وجود دارد؟

سیستم سربازی، یک سیستم نظامیست که برای آمادگی کشور در برابر تهاجم خارجی، باز تعریف شدە است. این سیستم برای اولین بار سال 1304 در ایران به اجرا گذاشته شد که پسران بالای 18سال باید دو سال را در خدمت این سیستم بگذرانند اما در این سیستم نظامی هم مابین ملیتهای ایران تفاوتی نیست.

نتیجه گیری؛ تجزیه‌طلبان فرد یا افراد، حزب یا احزابی هستند که با اقدامات مرکز گرایانه‌ی خویش در تمامی زمینه‌ها از قبیل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و سایر موارد، باعث ایجاد تفرقه میان تمامی ملیتهای ایران می‌شوند که سالهای سال در کنار هم زندگی میکنند. در نهایت، همین افراد هستند که با این اقدامات خود، زمینه‌ی تجزیه کشور را فراهم میکنند.

فرید لطیفی

نویتـرین هەواڵ و بابەت


فارسی